بدون ترديد يكي از مقتضيات اين عالم مادي كه مادر آن زندگي مي كنيم وجود مشكلات، كاستيها، نقصها وتضادها است كه هر انساني درهر شرايطي كه زندگي مي كند جلوه اي از اين شاخص هاي مشكلات و ناملايمات را درحيات فردي واجتماعي خود لمس مي كند. بنابراين وجه مشترك همه انسان ها از اين منظر برخورداري آنان از مشكلات، سختيها و ناملايمات است. در اين رابطه آنچه كه وجوه تمايز ميان انسان ها به حساب مي آيد نوع تعامل و شيوه مواجهه با اين مشكلات است كه هر كسي متناسب با افكار، عقايد، آموخته ها،تجارب و روشهاي تربيتي خود گزينه اي را براي حل و برون رفت از مصائب و مشكلات بوجود آمده انتخاب مي كند سوال اصلي در اينجا اين است كه كدام راهكار و شيوه حل مي تواند ما را از اين گرفتاريها و مشكلات رهايي بخشد. مقاله حاضر نگاهي دارد به اين مسأله در مقام تبيين راهكاري است كه ضامن سعادت انسان و برون رفت از مشكلات و گرفتاري ها است. با هم آن را از نظرمي گذرانيم.
انسان براي رهايي از سختي ها و مشكلات و بيماري هاي سخت درمان، به هر چيزي چنگ ميزند. بسيار ديده شده كه آدم هاي نوميد از همه چيز و همه كس، به اميد رهايي به هر آن چيزي كه گمان رهايي و مفيد بودن را مي دهند رو مي آورند. از نظر افراد ديگر، اين گونه رفتارها نه تنها خردمندانه نيست بلكه رفتاري خرافي و دور از شان انسان عاقل است. بارها ديده شده است كه افرادي براي درمان بيماري هاي سخت درمان به اموري روي مي آورند كه احتمال تاثيرگذاري آنها كم است.
بهره گيري از رمال ها و يا حتي برخي از صورت ها و اشكال خرافي در اين حوزه مي گنجد. درباره اين مسأله مي توان به چند شكل سخن گفت؛ به عنوان مساله اي روان شناختي و يا پديده اي جامعه شناختي و يا مسأله اي فلسفي و يا ديني از آن بحث كرد. آثار اجتماعي پديده و ناهنجاري هائي كه درپي دارد و سوء استفاده برخي افراد از نوميدشدگان و كسب درآمدهاي هنگفت از اين جمله است. ولي آنچه در اين مقال مورد نظر است، بررسي ارتباط توسل با توحيد ونگرش دين به آن به عنوان راهي براي رهايي از مشكلات و مسائل سخت درمان است. مواردي كه انسان سرخورده و وامانده نمي داند چه كند و به هر پركاهي چنگ مي زند تا او را نجات دهد.
توسل ازوسيله به معناي تقرب جستن به ديگري است. در اصطلاح واژه شناسي و مفهوم شناسي ديني، اين واژه به مفهوم بهره گيري و وسيله قرار دادن اشخاص، بت و چيزهاي مقدس ديگر براي تقرب به خدا و رهايي از مشكلات به كار مي رود. بسيار ديده مي شود كه افراد مومن و متشرع براي رهايي از مشكلات بزرگ و كوچك خود به اشخاص و يا چيزهايي مانند نماز، روزه، عمل صالح، صدقات و انفاق و يا به اشخاصي چون ائمه و پيامبران و امامزادگان و برگزاري مجالس و سفره هاي انعام و اطعام و يا ذكر صلوات و قرائت قرآن تمسك و توسل مي جويند. اين عمل را در اصطلاح توسل مي نامند.
يكي از مسائل مربوط به اين روش مسئله حكم شرعي آن است. به اين معنا كه آيا توسل به اين روش با اصل توحيد سازگار است يا نه؟ و ادله و برهان هاي مرتبط با اين موضوع چيست؟
دو نگرش كاملاً متضاد و متناقض در ميان مسلمانان درباره اين مسئله وجود دارد برخي ها از جمله وهابيان، توسل و نيز شفاعت را به جهت آن كه با مسئله توحيد ناسازگار است به كلي رد كرده و حكم به بطلان عمل مي دهند. از نظر آنان توسل امري حرام است و مسلمان نمي بايست به اموري كه شائبه شرك و كفر در آن وجود دارد، تمسك نمايد.
در مقابل ايشان، اكثريت مسلمانان بر اين باورند كه توسل نه تنها با توحيد سازگار است بلكه ادله و براهين قرآني بر درستي و صحت اين عمل، وجود دارد. از طرفي وقوع عمل از سوي پيامبران چنان كه قرآن گزارش داده مهم ترين و اساسي ترين دليلي است كه مشروعيت عمل و حتي مفيد بودن آن را اثبات مي كند. به اين معنا كه گزارش هاي قرآني از تمسك پيامبران و يا ديگران به توسل، نه تنها بيانگر صحت و مشروعيت توسل است بلكه بيانگر اين نكته نيز مي باشد كه توسل امري لغو و بيهوده نيست و مي تواند در رسيدن به مقصد و مقصود رهايي از مشكلات، مفيد و سازنده باشد.
آيات چندي از قرآن به مسئله توسل و مشروعيت آن اشاره دارد كه افزون بر دستور كلي قرآن كه مي فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اتقوالله وابتغو اليه الوسيله (مائده آيه 35)؛ به سوي او وسيله بجوييد، مي توان به گزارش خبري قرآن از توسل آدم به كلمات اشاره كرد. قرآن در اين باره مي فرمايد: فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هوالتواب الرحيم (بقره آيه 37) آدم از پروردگارش كلماتي را دريافت كرد، پس بر آن توبه كرد و بازگشت. به درستي كه خداوند توبه پذير و مهربان است. در اين آيه كلمات حتي اگر به معناي كلمات واژگاني باشد كه در حقيقت بيانگر شيوه توبه است بيانگر اين نكته است كه توبه با كلمات و توسل به واژگاني خاص، صورت گرفته است. مضافاً اينكه گوياي مشروعيت توسل به واژگان است و بر وقوع و نيز تاثير آن دلالت دارد.
در روايات، مراد از كلمات، كلمات وجودي و نوري پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت(ع) دانسته شده است. سيوطي در كتاب تفسيري روايي خود روايات بسياري را نقل كرده است كه مراد از كلمات، پيامبر و اهل بيت(ع) اوست. (الدر المنثور ج 1 ص 147) در منابع شيعي از قبيل تفسير نور الثقلين اين روايات و روايات ديگري از اهل بيت(ع) نقل شده است كه مراد از كلمات را وجود نوري پيامبر و اهل بيت(ع) دانسته شده است. (تفسير نورالثقلين ج 1 ص 67).
از ديگر مواردي كه مي توان بر مشروعيت و وقوع و نيز تاثير توسل اشاره كرد، توسل فرزندان يعقوب به پدرشان براي رهايي از پيامدهاي گناهي بود كه در حق يوسف مرتكب شده بودند. (يوسف آيه 97) البته توسل به پيامبر و يا پيامبران، در گذشته نيز سابقه داشته است و قرآن بيان مي كند كه به عنوان سنتي ديرين در ميان مردمان بوده و همين مسئله موجب شده بود تا آنان در انتخاب وسيله به اشتباه بروند. به اين معنا كه توسل نه تنها مشروع است بلكه اتفاق افتاده و مورد تاييد قرآن و پيامبران است و تنها تفاوت ميان مومنان و مشركان در نحوه و نيز انتخاب كسي است كه بدان مي بايست توسل جسته شود. مشركان به بت ها به عنوان وسيله تقرب، توسل مي جستند، چنان كه خود بدان اقرار دارند و قرآن آن را گزارش مي كند. (زمر آيه 3 و آيه 43) البته قرآن تمسك و توسل مشركان به بت ها براي تقرب را تخطئه مي كند، ولي اين بدان معنا نيست كه اصل توسل، نادرست و يا غيرمشروع است. (اسراء آيه 56 و 57 زمر آيه 3 و 43)
توسل در ميان مسلمانان صدراسلام رواج داشته است و آنان به عنوان رويه اي معمول به پيامبر توسل مي جستند و به وسيله او رهايي از گناه و مشكلات و سختي ها را جستجو مي كردند. (نساء آيه 64) قرآن گزارش مي كند كه حتي منافقان بر پايه اين سنت به خود پيامبر(ص) مراجعه و خواستار توسل مي شوند ولي به جهت نفاقشان و عدم ايمان به توسل، اين توسل تاثيري بر جاي نمي گذاشت. قرآن بر عدم تاثيرگذاري چنين توسل نفاق آميز تاكيد كرده مي فرمايد: به زودي اعرابي كه از همراهي با تو تخلف ورزيدند مي گويند سرگرم اموال و خانواده خود شديم و نتوانستيم شما را همراهي كنيم پس تو براي ما طلب آمرزش و استغفار كن. اينان چيزي را كه در دل هايشان نيست، به زبانشان مي گويند. (فتح آيه 11)
توسل به معناي واگذاري و دست روي دست گذاشتن نيست، چنان كه در مسئله توكل نيز اين معنا صدق نمي كند، زيرا توكل و توسل به معناي تاثيرگذاري خدا بر هستي و توحيد افعالي است و تلاش و جهاد از سوي بشر به معناي آن است كه تلاش فرد در طول اراده الهي است؛ زيرا دنيا راخداوند مكان تأثير اسباب قرار داده و بدين جهت به دارالاسباب شهرت يافته است. در روايات معتبر است كه ان الله يابي ان تجري الامور الاباسبابها، خداوند پرهيز دارد كه امور جز در مسير اسباب به سرانجام برسد. بنابراين در آياتي كه سخن از توسل است در همان آيات، سخن از تلاش و جهاد از سوي بنده و به كارگيري تقواست. در قرآن پس از تأكيد بر توسل جويي آمده است: وابتغوا اليه الوسيله و جاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون، اگر مي خواهيد رستگار شويد و به هدف برسيد از وسيله استفاده كرده و در راه او تلاش و جهاد كنيد. (مائده آيه 35)
براي توسل آثار بسياري بيان مي شود ولي به عنوان برخي از مصاديق قرآني توسل مي توان به آثاري چون آمرزش از گناهان كه خود عاملي مهم در جذب بركات و رهايي از مشكلات و سختي ها و تنگناهاست اشاره كرد. (بقره آيه 37) اين كه بر آمرزش از گناهان تأكيد مي شود از آن روست كه در نگرش قرآني عامل بسياري از مشكلات و سختي هاي دنيوي و بيماري ها، گناهاني است كه انسان مرتكب مي شود. همين مسأله باعث مي شود كه بركات آسماني و زميني به دست فرد و يا جامعه نرسد.
قرآن مي گويد كه با تقواپيشگي مي توان از همه بركات زمين و آسمان بهره مند شد. اگر بخواهيد درهاي آسمان باز شود تقواپيشه كنيد. بنابراين دوري از گناهان و تقوا امري مهم در رهايي از مشكلات بشمار مي رود. براي رهائي از گناه مي بايست در توبه را گشود كه توسل عامل مهم در گشودن در توبه به سوي فرد و جامعه است. از اين جاست كه در رحمت الهي نيز باز مي شود و توسل به عنوان عاملي در اين راستا معنا مي يابد. (نساء آيه64 و نيز ممتحنه آيه 12)
براي اين كه جزو كساني نشويم كه فرصت توسل از آنان گرفته مي شود بايد به راهكارهايي كه قرآن بدان اشاره كرده توجه داشته باشيم. برخي مي گويند كه توفيق توسل و تمسك را نمي يابيم. مي توان عواملي را براي عدم توفيق برشمرد كه در اين جا به برخي از موانع كه در قرآن بيان شده اشاره مي گردد.
از جمله موانعي كه در قرآن ياد شده استكبارورزي است. به اين معنا كه انسان مستكبر نمي تواند به توسل برسد و از آن بهره ببرد و از فوايد آن استفاده كند. انسان مستكبر خود را بيش از حد باور داشته و نيازي نمي بيند تا از ديگري كمك و ياري بجويد. (منافقون آيه 5)
مانع ديگر كه در قرآن بدان اشاره شده، نفاق است. انسان منافق از آن جايي كه باوري به رسالت و ايماني به قيامت و رستاخيز ندارد، خود را بي نياز از ديگري مي يابد و از اين رو به توسل روي نمي آورد. (فتح آيه 11 و نيز نساء آيه 64)
از مهم ترين عوامل ايجاد بستر روحي توسل و تأثيرگذاري آن مي توان به توبه اشاره كرد. (يوسف آيه 12 و نيز بقره آيه 37) با توبه و بازگشت به خدا اين امكان فراهم مي شود تا بتواند به توسل رو آورده و تأثير آن را نيز ببيند.
تقوا (مائده آيه 35) و تلاش و جهاد در راه خدا (همان) و نيز فقدان نفاق (فتح آيه 11) از ديگر مواردي است كه به عنوان زمينه هاي مفيد براي توسل و تأثير آن در قرآن ياد شده است.
به هر حال توسل امري مشروع، مفيد و تأثيرگذار است كه انسان براي رهايي از مشكلات و سختي هايش مي تواند از آن بهره ببرد. بهترين توسل، توسلي است كه پيامبران از آن بهره جسته اند و آن بهره گيري از انوار پيامبر(ص) و اهل بيت اوست.